محل تبلیغات شما



امروز اولین امتحان ترم برگزار شد

سال ها رسم بر این بود که امتحان اول قرآن باشه

الان چند سالی هست که با ریاضی شروع می شه !!

به هر حال هر چیزی بار اولی داره 

بگذریم 

سر کلاسی که بودم چند تا از بچه ها لاک زده بودن

معاون ( از حق نگذریم خانم بسیار زحمت کشی هست )

وارد کلاس شد و شروع کرد به چک کردن بچه ها

هر دانش آموزی که لاک زده بود مورد خشم خانم 

معاون قرار گرفت و بعدشم با یک تهدید وحشتناک از 

کلاس بیرون رفت . 

بعد خانم مدیر اومد و یکی یکی میزا رو از اول تا آخر

رفت بلاخره در آخرین میز یک دفتر زیر دست ِ یکی دید 

و چنان با عصبانیت سرش داد زد که اگر من به جاش 

بودم حتما امتحانمو خراب می کردم 

دفترش سفید بود و فقط به عنوان چرک نویس داشت

ازش استفاده می کرد 

طرز رفتار هر دو گروه دانش آموزان نادرست بود چون از

روزای پیش تمام موارد رو بهشون گوشزد کرده بودن

اما رفتار همکارام بدتر بود

اشتباه بچه ها از روی بچگی و ندانم کاریه

قرار نیست ما هم مثل اونا باشیم

پس سال ها 


امروز تو دفتر نشسته بودیم و طبق معمول داشتیم 

از بچه ها صحبت می کردیم

یکی از همکاران گفت داشته بحث محرم و نامحرم رو 

برای بچه های پایه هفتمی توضیح می‌داده 

یکی از بچه های هفتم گفته : آخه خانم نمیشه 

گفته آدم وقتی یه پسر خوشکل می بینه دلش می خواد

بغلش کنه :/ 

و بعد فقط سکوت بود که سنگینی می کرد


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها